بروزترین آثار فاخر معماری در مجله معمار رسانه 

همکار طراحی: کیمیا سعیدی
اجرا: حمید معتمدی
سازه: عباس محسنی
عکاس: محمدحسن اتفاق
کارفرما: افشین امانی / بهره‌برداران: خانواده‌ی امانی​​​​​​​
موقعیت: ایران، کرمان، بلوار امام حسن، کوچه شماره 33
زمین پروژه: 200 مترمربع / سطح زمین اشغال شده: 120 مترمربع
سطح زیربنا: 200 مترمربع در دو طبقه (یک طبقه روی همکف)
سال شروع و خاتمه اجرا: 1399-1400
نوع: مسکونی
سازه: اسکلت بتنی

کلامی از معمار اثر: ایده طراحی ـ نوآوری و مزایای پروژه:
مسئله‌ی اول: در ده‌‌های اخیر پراکنده‌رویی و گسترش یک‌باره جایگزین رشد ارگانیک و متراکم شهرهای تاریخی شده است. شهر فشرده‌ی ایرانی یكپارچه و دارای فضاهای شهری به هم‌پیوسته بود، سلسله مراتب منظم شهری و روابط همسایگی داشت. حالا اما شاهد از دست رفتن كیفیت‌های گذشته و افت منزلت مكانی و اجتماعی نواحی گسترش جدید هستیم. الحاق یکباره‌ی پهنه‌های بزرگ به شهر، باعث شده تا چند نسل از ساکنان این بخش‌ها در عمل «بی‌شهر» بمانند و از درک کوچه و گذر و فضاهای شهری و به طور کلی از این نعمت که شهر بر آن‌ها محیط باشد، محروم ‌شوند.
زمین خانه‌ی مذکور در یکی از همین گسترش‌های متأخر قرار دارد. باغی تازه به قطعات شهری تفکیک شده بود و معابر آن فقط روی نقشه موجودیت داشت و این خانه قرار بود اولین ساخته‌ی این باغ باشد. به عنوان یک معمار، یک معمار شیفته‌ی شهرهای ارگانیک، متراکم و زندگی غلیظ و پر و پیمانِ آن‌ها، مواجه‌ی اولیه با سایت پروژه، نوعی لحظه‌ی سرخوردگی و ناامیدی با خودش داشت، که از قضا لحظه‌ای  مهم بود و شاید سرنوشت پروژه را وقوف بر آن لحظه رقم زد..
مسئله‌ی دوم: زمین پروژه در سمت شمال معبر قرار دارد. قاعده‌ی شهرداری کرمان اشغال 60 درصد شمالی زمین، و امکان اضافه کردن 5/1 متر پیش زدگی در طبقه‌ی دوم بود. این قوانین، نوع خاصی از روابط فضایی، شرایط نورگیری و امثالهم را به «گونه»ای غالب برای این خانه‌های دوبلکس شمالی در کرمان تبدیل کرده است. در این گونه‌ی غالب، سه نکته‌ی منفی بیشتر از سایر مسائل برای ما برجسته بود، یک، ورودی بنای خانه از حیاط که به صورت معمول مستقیم به نشیمن و قلب خانه باز می‌شود، دوم عمق کم حیاط و زمان کوتاه رسیدن از ورودی معبر به ورودی بنا، سوم اشغال منظر کلی و مساحت زیادی از حیاط توسط پارک خودرو، چهارم این که فضاهایی که در جبهه‌ی شمالی این خانه‌ها قرار می‌گیرد ناگزیر از ویدی کوچک نورگیری می‌کند، از نظر دید به بیرون کور هستند و رابطه‌ی نامطلوبی با بیرون دارند. خودِ آن فضایِ به اصطلاح نورگیر هم جزیی بی‌کیفیت از این خانه‌هاست.
روند مسئله گشایی و طراحی:  الف) محیط درهم ریخته و منظر مخدوش، ما را از دید به اطراف و یا ایجاد هر نوع پیوند با ارزشی در محیط فیزیکی بلافصل پروژه مأیوس ‌کرد. به این دلیل تصمیم گرفتیم که خانه را از شر محیط محفوظ بداریم، خانه‌ای طراحی کنیم که نگاه به «دورن» داشته باشد. فضای اندورنی آشنای قوام یافته‌ی معماری مسکونی شهر تاریخی کرمان است. اما چالشی که هر ذهنی را از ارتکاب به این فعل در این پروژه منصرف می‌کرد، سطح اشغال قانونی بسیار محدود و در حدود 120 متر مربع در شمال زمین پروژه بود. ایجاد اندرونی از طریق درج حیاط مرکزی در چنین ابعادی با عادت‌های عملکردی و «گونه»ی غالب کاربری مسکونی امروز کرمان در کشمکش قرار می‌گیرد. دریافتیم در بافت تاریخی کرمان هر جا ابعاد زمین، دسترسی یا دلیلی مشابه مانع از ایجاد حیاط مرکزی کامل بوده، از شیوه‌های استقرار بنا در دو یا سه جبهه استفاده شده است و فرم‌های متنوع‌ای از دو گونه‌ی کلی L و U را ایجاد کرده است. مطالعه‌ی اولیه‌ی این دو گونه نشان داد ظرفیت مناسبی برای انطباق با عادت‌های عملکردی و روابط فضایی معاصر دارا هستند. ترکیب‌های ممکن و متنوعی از این دو گونه در دو طبقه ترسیم کردیم و به ارزیابی آن‌ها پرداختیم.
ب) طبق قواعد شهرداری برای چنین ملکی، در دو طبقه حداکثر امکان ساخت 257 مترمربع وجود داشت. نشست و برخواست‌های متعدد با خانواده‌ی امانی روشن کرد که می‌توان نیازهای عملکردی را در متراژی کمتر مرتفع کرد. با جلب نظر کارفرما مقرر شد بخشی از این متراژ در خدمت ایده‌ی طراحی قرار گیرد.
پ) اصلاح ورودی بنای خانه از حیاط و بردن آن به عمق خانه به منظور داشتن سلسله مراتب فضایی بهتر، افزایش فاصله‌ی بین ورودی از معبر به حیاط و ورودی از حیاط به بنا و آراستن تجربه‌ی ورود به باغی خطی به نسبت طولانی، تلاش برای اینکه تمام فضاهای خانه نور جنوب و رابطه‌ای مطلوب با بیرون داشته باشد، و فضای نامطلوب وید از خانه حذف و تبدیل به حیاطی زنده و قابل استفاده بشود، انتخاب از بین آلترناتیوهای حاصل ترکیب‌های فرمی L و U را رهبری کرد.
 ث) بخشی از تن خانه که با جعبه‌ی گونه‌ی غالب خانه‌های دوبلکس شمالی در کرمان منطبق بود، خنثی در نظر گرفتیم. یعنی وجهی از فرم که در ارتباط با فیزیک بلافصل اطراف خانه قرار می‌گرفت، سفید، ساده و تخت در نظر گرفتیم. اما بخشی از جعبهرا  که شکسته و برش خورده بود تا زندگی و کیفیت را در خود جای دهد، آجری، پرکار و دارای پرداخت و جزییات طراحی کردیم. آجر مصالح تاریخیِ عاطفه و روح مکان در کرمان است.
ج) پری رو تاب مستوری ندارد ـ موضوع دیگر که در تعین بخشیدن به فرم نهایی مؤثر بود، مسئله‌ی «دید» و «منظر» است. محیط در هم ریخته و شکل نگرفته‌ی اطراف خانه‌ مانع از این بود تا منظری مطلوبی برای خانه باشد. ما تصمیم گرفتیم تا خانه را تبدیل به منظر برای محیط کنیم، یعنی تلاش کنیم تا جهت دید را برعکس کرده، «دید به خانه» را جایگزین «دید از خانه» بکنیم. ضمن تلاش برای محفوظ ماندن فضای اندرونی، قابی از آن حیاط(ت)ِ اندرون را به محیط گشودیم تا کنجکاوی ایجاد کنیم و این خانه را به نقطه‌ی امیدی در دل ناظر از معبر تبدیل کنیم، امیدی از آن شهری که در انتظارش هستیم.
زندگی در فضای باز بخشی گم شده از خانه‌های شهری امروز کرمان است، در حالی که برای اقلیم کرمان زندگی در فضای باز و فضای بسته‌ی گشوده به بیرون، در مدت به نسبت طولانی از سال کیفیتی ممتاز است. حریم و رابطه‌ی نامناسب با شهر مهمترین مانع آن است. سعی کردیم این خانه فضایی باز و محصور داشته باشد که نوع جدیدی از رابطه با شهر را تمرین می‌کند: «مستوری و بی‌تابی» ​​​​​​​


تحریریه تخصصی و اختصاصی معمار رسانه
منبع: رضا ناصری

​​عنوان اثر: اندرونی، خانه کردن در کرمانی که نیست

معمار مسئول: رضا ناصری